اشعار خیام
ديدم به سر عمارتي مردي فرد
کو گِل بلگد مي زد و خوارش مي کرد
وان گِل با زبان حال با او مي گفت
ساکن ، که چو من بسي لگد خواهي کرد.
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در جمعه 6 شهريور 1394برچسب:اشعار خیام,شعر,دوبیتی,پندآموز, ساعت 12:50 توسط آزاده یاسینی
|